۲۰۲ _ آسترازنکا

ساخت وبلاگ

دیروز برای دوز سوم واکسن ، آسترازنکا زدم ، دو دوز اول سینوفارم بود .

وقتی اومدم خونه حالم خوب بود و نهار خوردم .

چند ساعتی دراز کشیدم و بعد خوابم برد .

وقتی بیدار شدم ساعت تقریبا پنج عصر بود ، نمازم ظهرم داشت قضا میشد .

رفتم دستشویی و وضو گرفتم و نمازمو خوندم .

تا این جا حالم خوب بود .

بلافاصله بعد از نماز حالم بد شد .

حالِ بدی که نمیدونی چجوری باید توصیفش کنی .

پاهام انگار مال خودم نبود ، لرز داشتم ، سر درد ، ولی نه سر درد معمولی ، گردن درد گوش درد ( سمت چپ ، واکسن هم سمت چپ زده شد )

اینقدر حالم بد بود زدم زیر گریه ، اینقدر گریه کردم که دمای بدنم متعادل شد ، مامان بابام هی نوشیدنی های مختلف برام اوردن ، گرمم میکردن ، استامینوفن معمولی هم خوردم .

تقریبا شب شده بود که گفتم برم نتایج قرعه کشی عتبات دانشجویی رو ببینم ، که دیدم بله اسمم در اومده R U b Y ...

ما را در سایت R U b Y دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rubyo بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:00